سالهای اخیر عبارت حمایت از کالای ایرانی را زیاد شنیدهایم و همیشه برای برخی از ما این احساس بد ایجاد شده است که چرا باید از کالایی که از کیفیت لازم برخوردار نیستند و گرانتر از نمونه خارجی هم هستند حمایت کنیم؟ گاهی تولید کننده را به شکل یک کلاهبردار تصور کردهایم که قصد دارد سود بیشتری را کسب کند و همه محصولات خودش را هم از خارج وارد کرده و فقط ادعای تولید داخل را دارد. پس چرا باید از این تولید کننده حمایت کنیم؟
اصلا اجازه دهید اول از تولید صحبت کنیم. بیشتر زمانی را که کار کردهام عموما در شرکتهای تولیدی بوده است و از نزدیک با کاری که یک تولید کننده باید انجام دهد آشنا هستم. تولید کننده فردی است که ارگانهای حکومتی از بانک گرفته تا کلانتری محل تلاش میکنند که او نتواند کار کند. تولید کننده فردی است که تنها مانده و هر روز با انواع مشکلاتی که دولت و سیستم برای او بوجود میآورند باید دستوپنجه نرم کند. اما او باید با وجود همه این مشکلات بماند و تولید کند. از طرفی واردات بیرویه اجناس ارزان قیمت عموما چینی هم بر حجم این مشکلات اضافه میکند. خب اگر تولید کنندهای موفق شود با وجود تمام این مشکلات کالایی تولید کند باید بتواند آن کالا را درست عرضه کند و در رقابت با اجناس خارجی موفق به کسب سهمی از بازار شود. البته منظور از نوشتن سطور بالا این نیست که باید به دلیل سختیهایی که تولیدکننده کشیدهاست حمایت شود. بلکه فقط برای روشن شدن فرایند مشکل دار تولید بود.
اما حالا اجازه دهید در مورد کلمه حمایت صحبت کنیم. آیا حمایت یعنی اینکه بجای خرید یک کالای با کیفیت برویم و چشم بسته کالای تولید داخلی را بخریم؟ خیر. این طور نیست. حمایت از تولید داخل یعنی کمک به صنعت کشور برای تولید کالای با کیفیت. این حمایت در سطوح مختلفی انجام میشود. مصرف کننده باید نظرات خود را به گوش تولید کننده برساند و برای اصلاح کیفیت کالای تولید شده تمام تلاش خود را بکند. این تلاش میتواند از ارسال پیشنهاد به تولید کننده شروع شود و حتی گزارش به مراجع ذیصلاح را نیز میتوان حمایت از تولید داخل دانست. اصلی ترین حمایت مصرف کننده از تولید داخل این است که نسبت به تولید داخل بیتفاوت نباشد.
اما حمایت اصلی از تولید داخلی را باید دولت انجام دهد. باید موانع تولید داخلی رفع شود و کلا سیستم کشور برای تولید مناسب شود. مهمترین مشکل تولید کننده عدم خرید مصرف کننده داخلی و یا نداشتن توانایی رقابت با کالای خارجی نیست بلکه مهمترین مشکل تولید کننده قوانین فشل و قدیمی و فرایندهای بیمار دولتی است. شاید دولت برای حمایت از کالای ایرانی بجای خرید دستوری کالاهای ساخت داخل بهتر بود در یک اقدام سریع مشکلات موجود بر سر راه تولید کننده را حل میکرد و تمام اولویت خود را برای تبدیل کردن فضای کشور به فضایی برای تولید میگذاشت.
به رغم تمام مشکلات در راه تولید بسیاری از تولیدکنندههای داخلی هم کالاهای بسیار با کیفیتی تولید میکنند که مصرف کننده میتواند برای حمایت از تولید داخلی خود را مجاب به استفاده از آنها کند. این باید یادمان باشد که دست آخر سرنوشت هر ملتی به دستان خود آن ملت است.
در انتخاب مشاور دقت کافی مبذول دارید
و حتما مشاوری انتخاب کنید که به ارزشها و باورهای دینی متعهد باشد. در
اینجا هرگز مشاوران غرب زده و غیرمذهبی که بازگوکننده تجربه های به بن بست
رسیده غربیها هستند توصیه نمی شود. هنگامی که به مشاورتان مراجعه می کنید
او با شما شروع به صحبت (مصاحبه) می کند سعی کنید با مشاور ارتباط برقرار
نمایید. مشاور هرگز به اسرار و رازهای شما کاری ندارد فقط تا حدی که به شما
کمک می تواند از آنها مطلع شود. مشاور درباره شخصیت شما قضاوت نمی کند و
برای شما به عنوان یک انسان ارزش و احترام قائل است.
مطالعه برتر
یکی
از علل ناکامی های تحصیلی روش نادرست مطالعه است. عوامل زیادی برای موفقیت
در تحصیل وجود دارد که می توان از عوامل مهمی همچون معلم ماهر و کارآزموده
پشتکار و جدیت محیط مناسب خانوادگی و. نام برد. در بسیاری از موارد همه
شرایط تا حدی قابل قبول است اما دانش آموز (فراگیر) روش های صحیح مطالعه را
نمی داند.
شاید بعضی دانش آموزان گمان کنند با زیاد مطالعه کردن از بقیه موفق تر خواهند بود ولی از سویی به درست مطالعه کردن بی توجه می باشند.
بعضی دیگر گمان می کنند که با بی
خوابی کشیدن می توانند در تحصیل موفق باشند. اما این گروه هم اشتباه می
کنند در اینجا برای تاکید و اهمیت روش های برتر مطالعه دوباره باید خاطر
نشان کنیم که:
بسیاری از ناکامی ها (در تحصیل) به خاطر بد مطالعه کردن و
ندانستن اصول و روش های مطالعه درست است.یکی از مهمترین چیزهایی که هر
دانش آموز باید بداند آن است که روش مطالعه و یادگیری هر درسی ممکن است با
درس دیگر متفاوت باشد. شما باید از معلمتان بخواهید که روش مطالعه درسی را
که تدریس می کند. به شما بیاموزد.
در این فصل ابتدا نکته هایی کلی عنوان
می شوند که شما را در مطالعه برتر” یاری خواهند کرد. بخشی از این مطالب
از کتاب کلیدهای طلایی برای موفقیت تحصیلی” انتخاب شده است که برای تاکید
بیشتر و به دلیل اهمیت بسیار بعضی مطالب در قالبهای گوناگون تکرار شده است و
سپس به طور اصولی مطالبی را عنوان خواهیم کرد که یقینا با مطالعه مستقیما
ارتباط دارد و دانستن این مطلب شما را در مطالعه برتر کمک خواهد کرد.
مطالبی درباره آموختن تنظیم پاراگراف” تحت عنوانهای خواندن و نوشتن”
ساختار یک پاراگراف (بند)” روایت” توصیف” توضیح یا مثال و تصویر” علت و
معلول” دسته بندی” تشابه و تباین (مغایرت) ترکیبات” و به دنبال آن
مطالبی درباره خواندن توام با فهمیدن با عنوانهای خواندن و فهمیدن” سرعت
تشخیص کلمه” سرعت درک کلمه” سرعت درک جمله” خواندن برای اطلاعات دقیق”
سطحی خوانی” نگاه اجمالی” و متن خوانی”
نکاتی برای مطالعه برتر
در
مطالعات خود باید تنوع ایجاد کرد و به طور مثال اگر قرار باشد ساعاتی را
صرف مطالعه نمود نباید همه وقت را برای انجام یک کار صرف کرد. کمی از وقت
را باید به مرور مطلب دیگری گذراند یا مختصری درباره آینده برنامه ریزی
نمود و کمی مطالعه آزاد داشت. کمی تنوع به همان خوبی استراحت کردن است. اگر
فکر انسان فعالیتهای متنوعی داشته باشد کارآیی بیشتری خواهد داشت تا آن که
برای مدتی طولانی به کاری یکنواخت بپردازد.
همیشه باید مطلب و یادداشتی مهم به
همراه داشت که همه جا بتوان از آن بهره برد بسیار مفید است که یک کتاب جیبی
یا کارتی شامل مطالب کلیدی که می خواهیم آن را فرا گیریم به همراه داشته
باشیم. مکان یادگیری جایی است که انسان آنجا هست یعنی اگر همه جا مطلبی به
همراه نداشته باشیم بهانه خوبی برای یاد نگرفتن داریم.
وقتی به تنهایی مطالعه می کنیم این
امکان وجود دارد که ساعتها پشت میز بنشینیم بدون اینکه فراگیری چندانی
داشته باشیم. زمانی که عضو یک گروه فعال مطالعاتی باشیم امکان در رویا
رفتن” به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد.
در مطالعه نباید کمال گرا بود به این
معنی که در یاد گرفتن مطلبی نباید خیلی وسواس داشته باشیم یا وقت بسیار
زیادی را به یاد گرفتن مطلبی اختصاص دهیم که هر قدر آن را مطالعه می کنیم
از توانایی خود نسبت به درک آن اطمینان حاصل نکنیم. کمال گرایان اغلب به
دلیل انجام دادن کامل تعداد کمی از کارها در نهایت با انباشته شدن کارهای
مهم مواجه می شوند. کاری که امروز غیرممکن به نظر می رسد ممکن است پس از
مدتی (هنگامی که اطلاعات و تجربیات لازم در جهت سازماندهی روش انجام کار به
دست آید) امری بسیار آسان تلقی شود. خطر واقعی پافشاری در انجام یک کار
ردیف شدن بقیه کارهای انجام نشده است که در همان زمان در حال انباشته شدن
هستند. زمان را به تفکر درباره مطالعه نباید تلف کرد. افراد باهوش به
تدابیر بسیار پیچیده اجتناب از مطالعه مانند موارد ذیل آشنا هستند:
تمیزکاری مرتب کردن و تظاهر به این که قبل از مطالعه انجام دادن آن کارها لازم است.
انجام دادن کارهای کوچک و آسان به عنوان راهی برای به تاخیر انداختن شروع یک کار مهم و بزرگ.
پیدا کردن فعالیتهای جایگزینی.
باید
از کنار موانع رد شد. هنگامی که مطلبی می رسیم که چیزی درباره آن نمی
دانیم نباید متوقف شویم. بلکه باید آن را مانند جزیره کوچکش پشت سر
بگذاریم. باید موضوع بعدی را مطالعه نمود شاید ساده تر بیان شده باشد. ممکن
است پس از این که به چند موضوع و مطلب تسلط پیدا کردیم آن مشکل خود به خود
حل شود. انسان نباید خود را به روش مطالعاتی که به طور اتفاقی برگزیده است
محدود نماید. برای انجام کارهای مختلف به کارگیری روشهای متفاوت سودمند
است. آزمون روشهای مختلف باعث به وجود آمدن تنوع و جذابیت در فعالیت های
تحصیلی می شود. جعبه ابزاری از روشهای گوناگون یادگیری باید فراهم آورد.
هر قدر روشهای مختلفی که برای یادگیری
مورد آزمایش قرار می دهیم بیشتر باشد بهتر می توان تصمیم گرفت که کدام یک
از فنون بیش از بقیه مناسب انجام کاری خاص در موقعیتی خاص می باشد. انتخاب
بهترین روش برای انجام کارهای مختلف مهارت بسیار مفیدی در جهت پیشرفت است.
به این معنا که انسان به سرعت می تواند خود را با موقعیت ها و شرایط جدید
وفق دهد.
باید کاری کنیم که هر صفحه از
یادداشتهایمان با صفحات قبل فرق داشته باشد. این باعث می شود که هر صفحه در
خاطرمان بماند. تمام صفحه را نباید پر کنیم بلکه باید جای خالی برای
اصطلاحات بعدی و مطلب اضافی قرار دهیم.
خواندن مفید با استفاده از قلم امکان پذیر است.
باید
در حال مطالعه نکات مهم را در کنار صفحات یادداشت کرد و با استفاده از
ماژیک یا شبرنگ قسمت های مهم را مشخص کرد. این موضوع به ما این امکان را می
دهد تا به طور مستمر با مطالب کتاب ارتباط داشته باشیم.
باید در حالی که مطالعه می کنیم سوالاتی مطرح کرده و بنویسیم که موجب می شود بعدها در آن مورد خود را بیازماییم
حتما باید در حال مطالعه خلاصه برداری
کرد. خلاصه نویسی مهارت بسیار سودمندی است که با تمرین پیشرفت می کند.
مهارت یافتن در خلاصه نویسی به انسان کمک می کند تا حجم مطلبی که می خواهد
یاد بگیرد کمتر شود. این مهارت خود به خود انسان را به تصمیم گیری راجع به
موارد مهم و غیرمهم وادار می سازد و موجب جلوگیری از اتلاف وقت و انرژی که
صرف مطالعه بی نتیجه و سرسری می گردد می شود.
وضو داشتن به هنگام مطالعه باعث
شادابی جسم و روح انسان و تمرکز حواس می شود. خواندن دعای مطالعه قبل از
شروع کار می تواند ثمربخش باشد:
اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم و اکرمنی
بنور الفهم. اللهم افتح علینا ابواب رحمتک و انشر علینا خزائن علومک برحمتک
یا ارحم الراحمین.”
پیش مطالعه” بسیار مهم است. نباید فراموش کرد که حتی اگر پیش مطالعه خیلی سطحی هم باشد باید آنرا انجام داد.
نت برداری نوشتن نکات اساسی و مشخص کردن مطالب مهم بسیار مفید است که ما را در مرور سریع یاری خواهد کرد.
تکرار
مرتب مطالب آموخته شده به صورت روزانه هفتگی و. فوق العاده مفید است. با
تکرار مرتب باید مطالب را طوری در ذهن خود جا دهیم تا هرگز فراموش نشوند
(جزیی از حافظه بلندمدت ما را تشکیل دهند).
چند دقیقه مطالعه پس از کلاس اگر از
پیش مطالعه پر اهمیت تر نباشد کم اهمیت تر نخواهد بود. باید تجربه های شخصی
خود برای مطالعه بهتر کمک بگیریم. البته تجربه هایی که ثمربخش بوده اند.
مواردی همچون مکان مطالعه روشن بودن فضای مطالعه جریان هوای تازه استراحت
در بین مطالعه و غیره بسیار مهم است اما باید به این نکته توجه کرد که
نباید خیلی در مورد آنها دچار وسواس شد. برای مطالعه در همه شرایط چه آرام و
ساکت و چه شلوغ و پر سر و صدا باید تمرین کنیم. زیرا در بعضی از مواقع
ناچار به مطالعه در این شرایط خواهیم بود. داشتن طرح و برنامه در مطالعه
بسیار ثمربخش است. البته برنامه ای قابل اجرا انعطاف پذیر و در حد توان.
بهتر است طرح ها و برنامه های مطالعاتی را به اطرافیان بگوییم تا در انجام
آنها بیشتر تلاش کنیم.
خواندن و فهمیدن
خواندن
یک مهارت ضروری برای دانشجویان نه تنها به عنوان یک منبع دستیابی به
اطلاعات بلکه به عنوان یک فعالیت تفننی می باشد. البته خواندن باید همراه
با درک باشد وگرنه نتیجه دستیابی به اطلاعات را نخواهد داد. برای خواندن با
درک خواننده باید اطلاعات را از طریق فرآیندهای معین جمع آوری کند. به
گفته دیگر درک استنباط معنی از موارد چاپی را ایجاب می کند. جهت استنباط
معنی از یک متن خواننده ابتدا باید کلمات اصطلاحات تعابیر و جملات را
بفهمد.
علاوه بر خواندن همراه درک خواندن
باید همراه با سرعت باشد. خواننده ای که هر بار کلمه ای را به تنهایی می
خواند و روی آن متمرکز می شود یک کندخوان است. بنابراین او خواننده غیرکارآ
است ولو این که با فهم بخواند. در حقیقت یک کندخوان روی هر کلمه برای
تشخیص عناصر ساختاری اش توقف یا مکث می کند. چنین خواننده ای تقریبا 8 ـ7
مکث در هر سطر صفحه با اندازه متوسط انجام می دهد در حالی که یک خوانند
متوسط تقریبا 5 ـ4 و یک خواننده تندخوان تقریبا 3 ـ2 مکث برای چنین سطری
خواهد داشت. یعنی در هر مکثی که تقریبا یک چهارم ثانیه طول می کشد تندخوان
دو تا چهار کلمه ولی کند خوان فقط یک کلمه می خواند. تندخوان در حدود ششصد
تا هزار کلمه در دقیقه متوسط خوان تقریبا سیصد تا چهار صد کلمه و کند خوان
صد و پنجاه تا دویست کلمه در دقیقه می خوانند. به تعبیر دیگر آهسته خوان
چهار دقیقه متوسط خوان دو دقیقه و تند خوان صرفا یک دقیقه برای خواندن یک
عبارت معمولی از یک متن (در صورتی که کلمات و ساختارهای مشکل نداشته باشد)
نیاز دارد.
اضافه بر این کندخوان میدان دید
محدودی دارد. میدان دید به محیطی که در آن لغات بطور واضع قابل دیدن هستند
گفته می شود. کندخوانها از کلمه ای به کلمه دیگر می روند در حالی که روی هر
کلمه مکث می کنند. از طرف دیگر تندخوانها میدان نگرش بزرگی دارند که در آن
می توانند چندین کلمه را در یک زمان بخوانند. آنان صرفا میدان نگرش وسیع
ندارند بلکه نگرشی هم به پیرامون دارند. یعنی می توانند کلمات در زوایا و
پیرامون میدان دیدشان را ببینند. البته کلمات پیرامون دید را به روشنی نمی
توانند ببینند اما جهت تکمیل و حدس معنای آن ها می توانند بقدر کافی کلمات
را ببینند.
اخیرا متذکر شدیم که خواندن باید به
درک منتهی شود و فهم باید ملازم سرعت باشد به منظور این که خوانندگان با
فهم و سرعت بخوانند باید مراحل زیر را طی کنند.
1 ـ سرعت تشخیص کلمه.
2 ـ سرعت درک معنای کلمه
3 ـ سرعت درک جمله.
4 ـ سرعت فهم پاراگراف که عبارت است از:
دهه فجر انقلاب اسلامی
دهه فجر،به روزهای ۱۲ تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ گفته میشود که طی آن سید روحالله خمینی بعد از تبعید پانزده ساله در دوازدهم بهمن سال ۱۳۵۷ یه ایران وارد و در نهایت با اعلام بیطرفی ارتش شاهنشاهی، سلطنت پهلوی در بیست و دوم بهمن ماه منقرض شد.
هر ساله در طول دهه فجر مراسم و یادبودهای زیادی توسط طرفداران نظام جمهوری اسلامی ایران انجام میگیرد. همچنین در ایام دهه فجر سازمانها، ادارات دولتی اقدام به برگزاری سمینارها و همایشها می کنند.
در ایام دهه ی فجر،جشنواره فجر که بزرگترین جشنواره دولتی فیلم، تئاتر و موسیقی ایران است معمولاً در طول دهه فجر برگزار میشود.
در روز ۱۲ بهمن زنگ مدارس به مناسبت سالگرد ورود هواپیمای آیتالله خمینی به ایران، در ساعت ۹ و ۳۳ دقیقه نواخته میشود. در روز ۲۲ بهمن، آخرین روز از دهه فجر نیز که به عنوان تعطیل رسمی در تقویم رسمی کشورمان ثبت شده است، راهپیمایی عظیمی در شهرهای مختلف برگزار میشود.
دهه فجر انقلاب اسلامی از نگاه مقام معظم رهبری
دهه فجر انقلاب اسلامی -دهه فجر ، سرآغاز طلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامی، مقطع رهایی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است. در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمارمیرود. تا قبل از انقلاب اسلامی، در ایران نظام اسلامی وجودنداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ی غالب و مغلوب» و سلطان و رعیت » بود وپادشاهان احساس میکردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اند و حضرت امام رضوان الله تعالی علیه این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجودآوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به کار گرفتند.
دهه فجر انقلاب از رشحات اسلام است و آئینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه فجر باید با عظمت هرچه تمامتر برگزارشود. این مراسم را با هیجانهای عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما، احساسات، گریه و شادی، حب و بغض و عشق و نفرت جایگاه والایی دارد. از این رو جشنهای دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد. باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم با حضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب اسلامی را جشن بگیرند.
اگر می خواهید در زندگیتان تغییر ایجاد کنید اول باید تفکرتان را تغییر دهید.
1-شاید اگر شکست بخورید ناامید شوید، ولی اگر تلاش نکنید محکوم به شکست هستید
2-مهم نیست که کند جلو می روید، مهم این است که متوقف نمی شوید
3-یادتان باشد که بدست نیاوردن آنچه می خواهید گاهی شانس بسیار بزرگی است.
4-انسان از خلاقیت زیادی نمی آورد. هر چه بیشتر از خلاقیت استفاده کنید، بیشتر خواهید داشت.
5-رویاهایتان را بزرگ کنید و جسارت شکست خوردن را داشته باشید.
6- افکارتان را عوض کنید تا دنیا را تغییر دهید
ـ انسان باایمان، روحی مطمئن، اعصابی آرام و قلبی سالم دارد.
ـ معنویاتِ منهای خداشناسی، اعتبار ندارد.
ـ تقوا، لازمه انسانیت است.
ـ امور معنوی و ، روح بشر را قانع می کند و به او رضایت خاطر و اطمینان می دهد.
ـ سختی ها و فشارها، وسیله ای است برای تکمیل و تهذیب بیشتر نفس و خالص شدن گوهر انسان.
ـ انسان کامل؛ یعنی انسانی که قهرمان همه ارزش های انسانی است.
ـ خدمت به خلق، مقدمه و زمینه برای ایمان است.
ـ توکل، تضمین الهی است، برای کسی که همیشه حامی و پشتیبان حق است.
ـ زهد ورزیدن، نوعی بی نیازی برای انسان ایجاد می کند.
ـ عبادت، آن گاه اثربخش است که جذب روح شود.
ـ هم فکری و تبادل نظر، یکی از اصول زندگی اهل ایمان و پیروان اسلام است.
ـ طبع عالَم، بر درستی و صداقت است.
ـ اساس امر به معروف و نهی از منکر، نیکوکاری است.
ـ منتهای سعادت، این است که آدمی در ناحیه عمل، دارای نیکوترین عمل ها باشد.
ـ آن چیزی که دل ها را به هم پیوند می دهد، عقیده و ایمان است.
ـ عبادت ها و تمرین های مکرر که در دین مقدس اسلام توصیه شده، نوعی ورزش روحی است.
ـ مقید شدن به زندگی متکلفانه، ناشی از کوچکی روح و نداشتن شخصیت است.
ـ فقر روحی و معنوی، بالاتر از فقر مالی و اقتصادی است.
ـ حق، همواره یک تأیید معنوی با خود دارد.
ـ محاسبه نفس، یک وظیفه عقلانی و همگانی است.
ـ سلامت تن، سلامت روح و سلامت اجتماع، همگی به تقوا بستگی دارد.
ـ آدمی باید به همان اندازه که درباره معاش خود فکر می کند، درباره غذای روح خود نیز بیندیشد.
ـ قلب سالم؛ یعنی دلی که هیچ نوع بیماری از قبیل کینه و حسادت و سایر صفات ناپسند، نداشته باشد.
ـ الفبای دین، خداشناسی است.
ـ رقت و لطافت وقتی پیدا می شود که انسان توجه بیشتری به تقوا و معنویت داشته باشد.
ـ یکی از شرایط موفقیت انسان، درک کردن قیمت و ارزش وقت است.
ـ ایثار، یکی از باشکوه ترین مظاهر انسانیت است.
ـ تا دل انسان با زبان هماهنگی نداشته باشد، دعا واقعی نیست.
ـ دانش، بزرگ ترین منبع نیرو و قدرت است.
ـ انسان، خودِ حقیقی اش را در عبادت و در توجه به ذات حق پیدا می کند.
ـ روشن بینی و بصیرت، از آثار مهم تقواست.
ـ سخن گفتن انسان، بهترین مظهر و نیکوترین نماینده تعقل و فکر انسان است.
ـ علم و فکر، غذای روح است.
ـ کار و فعالیت، به روح صفا و به دل، نرمی و خشوع می دهد.
ـ تکالیف الهی، جز ارشاد بشر به مصالح واقعی خودش نیست.
ـ اگر انسان خدایش را فراموش کرد، خودش را فراموش کرده است.
ـ عبادت باید بانشاط روح توأم باشد.
ـ آخرین حد علم یک عالم این است که اقرار می کند به نادانی خودش.
ـ تهذیب نفس و تحصیل اخلاق آدمیت، از هر چیزی دشوارتر و سخت تر است.
ـ بشر اگر زیبایی اخلاق کریمانه و بزرگوارانه را حس بکند، مرتکب اعمال زشت نمی شود.
ـ یکی از علامت های مسلمانی، پیدا کردن راه معتدل و میانه است.
ـ آدمی اگر بخواهد از قید تکالیف و حقوق، خود را آزاد بداند، باید قبلاً از انسانیت استعفا بدهد.
ـ پشتوانه و منطق انسانیت، ایمان است.
ـ علم، افزایش دهنده اثر و ارزش کار است.
ـ درخت انسانیت، اگر بخواهد به راستی بارور و میوه ده باشد، باید ریشه توحیدی و ایمانی داشته باشد.
ـ یکی از اصول شخصیت انسان، استواری و استحکام و انتظام فکر اوست.
ـ امر به معروف، از نوع دفاع از حقوق انسانیت است، نه دخالت در آزادی های فردی.
ـ زیربنای هر اندیشه معنوی، ایمان به خداست.
ـ یکی از عوامل اصلاح و تربیت، معاشرت با صالحان و نیکان است.
ـ غذای روح، علم و حکمت و ایمان و یقین است.
ـ امور معنوی، مطلقاً مستم تحمل یک نوع محرومیت مادی است.
ـ عملی که منبعث از ریا و تظاهر باشد، ضررش از فایده اش بیشتر است.
ـ هر کس مدیر وجود خویش و مسئول سعادت خویشتن است.
ـ حداقل اثر ایمان، این است که یک مؤمن عادی، مطمئن می شود که کار خوب در نزد خدا، از بین نمی رود.
ـ انسان، خودش برای خودش، دروازه معنویت است.
سوم اردیبهشت سال 1339 ه .ش در یک خانواده مذهبی در
روستای "ترکمن پور" بستان آباد چشم به جهان گشود او دومین فرزند بود یک
خواهرداشت وتنها فرزند پسر خانواده بود. دوران کودکی را با شیطنت های کودکانه وتیز
هوشی سپری کرد .
در
مهر ماه سال 1346 در دبستان قانع واقع در انتهای خیابان شهید محمد منتظری عزیز
آباد ( مارالان سابق ) آغاز به تحصیل نمود و دوران راهنمائی را در مدرسه بدر به
اتمام رساند.
تحصیلات
متوسطه را نیز در دبیرستان 29 بهمن (فعلی ) آغاز کرد.مدتی از این دوران نگذشته بود
که مبارزات انقلابی مردم ایران با حکومت شاه ,وارد مرحله جدیدی شد.
او
در تمام مراحل مبارزات انقلاب بسیار فعال وکوشا بود ,در حالیکه هنوز 99 درصد از
همکلاسی هایش از انقلاب ومبارزات گروهای انقلابی بی خبر بودند, او فعالیتهای خود
را در راه پیروزی انقلاب شروع نمود .
با
حضور دائم در مساجد و جلسات مذهبی همچون انجمن اسلامی تبریز دیگران را هم به
فعالیت در راه پیروزی انقلاب تشویق می کرد.
همزمان
با شعله ور تر شدن آتش قهر مردم ایران بر علیه ظلم وستم شاه خائن, او نیز به
فعالیتهای خود افزود . قبل از فرا رسیدن واقعه 29 بهمن تبریز او از آن واقعه باخبر
بود .این بار نوبت تعطیلی مدارس رسیده بود .تمام مدارس ایران رو به بسته شدن بودند.
اعراضات
وتظاهرات مردم بر علیه حکومت پهلوی به خیابانها کشیده شد . در یکی از روزهای
تظاهرات در مقابل دانشگاه تبریز سنگی از طرف نیروهای رژیم شاه به چشم وی اصابت می
کند و چشم او از حالت عادی خارج می شود اما او این موضوع را از خانواده خود پنهان
می کند .
انقلاب
اسلامی به پیروزی رسیدواوبه تحصیل خود ادامه داد تا با موفقیت دوره دبیرستان را به
پایان رساند .بعد از آن به فعالیتهای پرداخت و در رومه جمهوری اسلامی و رومه
ها ی دیگر به فعالیت پرداخت.چیزی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که توطئه های
ضدانقلاب ودشمنان داخلی وخارجی شروع شد.
اختشاش
وناآرامی هایی که توسط حزب خلق مسلمان جنایتکار در آذربایجان انجام شد ,آغاز این
حرکتها بود. حبیب مثل همیشه با فعالیت خود از آگاه نمودن گرفته تا درگیری های
فیزیکی, همراه با امت حزب الله ونهادهای انقلاب تلا زیادی در خنثی سازی این توطئه
حزب خلق مسلمان انجام داد .
بعد
از چندی او پا به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گذاشت وعضو سپاه شد.
همیشه
سفارش می کرد:
"عزیزان سعی کنید در برابر مشکلات صبر و استقامت وتقوا را پیشه خود
سازید و به مبارزه با نفس بپردازیدکه به فرموده پیامبر(ص) این عمل جهاد اکبر است."
او
پس از ورود به سپاه به مناطق بحران زده وجنگی رفت .هرجا می دید دستاوردهای انقلاب
در معرض خطر قرار دارند,پیش قدم می شد وبا جانفشانی هرآنچه در توان داشت را به کار
می گرفت تا به دفع خطر بپردازد. جبهه های غرب ,جنوب وجای جای مرزهای ایران بزرگ
شاهد مجاهدات بی نظیر اوست.
روز
اول که حبیب پاشایی وارد جنگ شد یک رزمنده عادی بود اما طولی نکشید که او پست های
فرماندهی را یک به یک طی کرد تا به فرماندهی محور عملیاتی تیپ سوم
لشکرمکانیزه31عاشورا رسید.
سال
1361 وعملیات مسلم ابن عقیل (ع)نقطه پایانی بود بر حیات زمینی این سردار ملی ,او
در این عملیات به شهادت رسید وپیکر پاکش در22خرداد 1386 توسط جستجوگران نور
شناسایی وبه تبریز منتقل شد تا در وادی رحمت این شهر قهرمان در کنار همرزمان دیگرش
آرام بگیرد ونشانه ای باشد تا آیندگان راه راست را بشناسند
در تعلیم و تربیت دانش آموزان, همواره نظم و انضباط آنها مورد توجه بوده است و امروزه هم به عنوان یکی از مسائل بسیار حاد و مشکل ساز برای دست اندرکاران آموزش و پرورش محسوب می شود که قسمت زیادی از وقت, بودجه و توجه مسئولان مدرسه را به خود اختصاص می دهد
در تعلیم و تربیت دانشآموزان، همواره نظم و انضباط آنها مورد توجه بوده است و امروزه هم به عنوان یکی از مسائل بسیار حاد و مشکلساز برای دستاندرکاران آموزش و پرورش محسوب میشود که قسمت زیادی از وقت، بودجه و توجه مسئولان مدرسه را به خود اختصاص میدهد. از نظر معلم، مدیریت در کلاس درس همواره یکی از مسائل پیچیده و دشوار تلقی میشود، زیرا یکی از نگرانیهای بارز معلم، اداره کردن کلاس و کنترل دانشآموزان است. از طرفی اولیای دانشآموزان هم وجود نظم و انضباط در کلاس درس را در فرایند یاددهی ـ یادگیری بسیار مهم و باارزش میدانند. وجود نظم و انضباط و سکوت و آرامش در کلاس درس باعث میشود که اولاً سلامت روحی و روانی معلم و دانشآموزان حفظ شود و ثانیاً تدریس معلم به نحو بسیار مؤثری انجام پذیرد.
بارها ملاحظه شده است که تعداد زیادی از دانشآموزان نسبت به قوانین انضباطی و رفتارهای متفاوت اولیای مدرسه، حالت تمرد و سرکشی دارند و به دلیل برهم زدن نظم در کلاس در خارج مدرسه بسر میبرند. با وجود اینکه مسئولان مدرسه نسبت به دانشآموزان خاطی، احساس همدردی و همدلی دارند، اما در برابر مسائل و مشکلات انضباطی آنها ابراز ناتوانی میکنند و نمیتوانند در برابر محرکها و رفتارهای گوناگون آنان، پاسخهای مطلوب و مناسبی عرضه کنند. به طور قطع در چنین وضعی شخصیت و احساس خودپنداره دانشآموزان به خطر خواهد افتاد و این مسئله با هدف غایی آموزش و پرورش که مدرسه را محل پرورش تواناییها و استعدادهای نهفته دانشآموزان میداند، منافات دارد. همانطور که گفته شد یکی از مشکلاتی که مسئولان مدارس و به خصوص معلمان با آن روبرو هستند، بیانضباطی و رعایت نکردن مقررات از سوی دانشآموزان است.
از رایجترین اقداماتی که در جلوگیری از بیانضباطی در مدارس انجام میگیرد، توسل به تنبیه و توبیخ و سختگیری است که در بیشتر موارد نه فقط نتیجه مطلوب نمیدهد، بلکه موجب تشدید و تکرار رفتارهای نامناسب و ناپسند میشود. به طور کلی میتوان گفت منظور از نظم و انضباط آن است که دانشآموز با مقررات مدرسه، گروه همسالان، محیط یادگیری، ارتباطات اجتماعی و غیره آشنا شود و همچنین تمایلات، گرایشها و غرایز طبیعی کودک در جهت صحیح و مطلوب هدایت شود.
از آنجا که محور تمامی کارها در مدرسه و هدف نهایی آموزش و پرورش تربیت صحیح کودک است، لذا نباید کودکان را فدای انضباط در مدرسه کرد، بلکه باید با استفاده از راهکارهای مناسب نظم و انضباط و مقررات مدرسه را در خدمت دانشآموزان درآورد، تا زمینه هدایت مطلوب و شایسته آنها فراهم شود. رعایت نظم و انضباط موجب شادی و نشاط در فرد، سازش مناسب فردی و اجتماعی، احساس امنیت و اعتماد به نفس و جلب توجه دیگران میشود. اما گاهی اوقات دانشآموزان از مقررات مدرسه پیروی نمیکنند و با بیانضباطی موجبات ناراحتی خود، معلمان، همکلاسان و اولیای مدرسه را فراهم میآورند. مسائل انضباطی که در مدارس اتفاق میافتد، بسیار متنوع و گوناگون است و علل و عوامل متعددی دارد و مسئولان و متخصصان تعلیم و تربیت باید در پی کشف آنها باشند. برخی از بیانضباطیها نه فقط مانع یادگیری فرد میشود، بلکه موجبات اختلال یادگیری سایر دانشآموزان را نیز فراهم میکند. عواملی که اغلب موجب بیانضباطی دانشآموزان است، به شرح زیر خلاصه میشود.
▪ جامعه: در اجتماع امروزی معمولاً انسانها مسائل و مشکلات خود را بیشتر با جنگ و ستیزهای گوناگون، روابط خصمانه، زورگویی و حتی مسابقات خشن و غیره حل میکنند که نتیجه بد و مخرب آن روی رفتار و شخصیت کودکان و نوجوانان، اجتنابناپذیر است. بنابراین چگونگی روند زندگی، نوع فرهنگ، آداب و رسوم و ارزشهای حاکم بر جامعه، در شکلگیری رفتار دانشآموزان، تأثیر بسزایی دارد.
▪ خانواده: شاید بتوان گفت بزرگترین و موثرترین عامل در تعیین کیفیت رفتار کودکان، وضعیت زندگی و شرایط خانوادگی آنها است. مسلم است کودکانی که در معرض مستقیم اختلافها، تشنجات و تعت حاکم بر افراد خانواده قرار دارند، نمیتوانند از شخصیت متعادل و سالمی برخوردار شوند. تحقیقات نشان داده است که جو متشنج و آلوده خانواده و کیفیت پاسخهای نامناسب والدین به بدرفتاریهای کودکانشان، پیامدها و نتایج نامطلوبی را دربر داشته است. بطور کلی میتوان گفت جو عاطفی حاکم بر خانواده و تجربیاتی که کودک از زندگی خانوادگی بدست میآورد، زمینه طرز تفکر، تکوین شخصیت و الگوهای رفتاری خوب و بد او را در آینده فراهم خواهد کرد.
▪ درس معلم و خستگی دانشآموز: گاهی اوقات عدم تنوع در برنامه درسی و تدریس معلم موجب خستگی دانشآموزان میشود. در مواردی که تدریس معلم و محتوای برنامه درسی بیش از حد توانایی و استعداد دانشآموزان و یا برعکس بسیار ساده و ابتدایی باشد، موجبات خستگی آنها را فراهم خواهد کرد، نبود ارتباط مطالب درسی با تجربیات شاگردان، روشن نبودن اهداف یادگیری، عدم احساس نیاز به فراگیری مطلبی خاص، بیعلاقگی دانشآموز به درس معین و غیره از عوامل دیگری است که علاوه بر خستگی در شاگردان، زمینه بیانضباطی آنها را نیز فراهم میآورند و این مسئله موجب مختل شدن جریان یادگیری در کلاس میشود.
▪ ضعف جسمانی: گاهی بیانضباطی و رعایت نکردن مقررات کلاس از طرف برخی از دانشآموزان به دلیل ضعف جسمانی آنها است. زیرا دانشآموزان ضعیف طاقت و تحمل کمتری دارند و آستانه دقت و توجه آنها بسیار کوتاه است. از این رو زود خسته میشوند و از قوانین و مقررات سرپیچی میکنند.
▪ سرخوردگی:گاهی اوقات تکالیف و وظایفی که مدرسه برای دانشآموزان معین میکند، بیش از حد توانایی او است و یا اینکه برخی از والدین در مورد پیشرفت تحصیلی فرزند خود تقاضای بیش از حد دارند و به همین خاطر کودک مجبور است فشارهای روانی ـ عصبی زیادی را تحمل کند. وقتی دانشآموز نمیتواند خود را به سطح تقاضا و خواستههای مدرسه و والدینش برساند، با شکست مواجه میشود و احساس بیلیاقتی و سرخوردگی میکند و این سرخوردگی نه فقط به رشد عاطفی ـ روانی دانشآموزان لطمه شدیدی وارد میسازد، بلکه باعث میشود که آنها نسبت به قوانین و مقررات و نظم و انضباط در مدرسه بیاعتنایی کنند.
▪ نبود هماهنگی میان مقررات خانه و مدرسه: در برخی مواقع بیانضباطی دانشآموزان ناشی از نبود هماهنگی در روشهای رفتاری خانه و مدرسه است. یعنی هماهنگی کامل میان اولیای خانه و مدرسه در اجرای مقررات و شیوههای تربیتی آنها وجود ندارد. اگر دانشآموز میان الگوهای تربیتی خانه و مدرسه تضاد و مغایرتی مشاهده کند،قطعاً به دام شک و تردید گرفتار خواهد شد و نمیداند کدام الگوی تربیتی را انتخاب کند. اگر مدرسه درست میگوید، پس چرا رفتار خانواده با آن مغایر است. اگر والدین راه صحیح را نشان میدهند، پس چرا مدرسه آن را نمیپذیرد. این اختلاف و دوگانگی در میان الگوهای تربیتی بدترین وضع روحی ـ روانی را برای دانشآموزان فراهم میکند که اغلب موجب سردرگمی، بلاتکلیفی و در نتیجه رعایت نکردن مقررات و بیانضباطی و غیره در آنها میشود.
▪ نبود ثبات در اجرای مقررات: در برخی اوقات بیانضباطی دانشآموزان از نبود ثبات در اجرای مقررات است. بدین معنی که مسئولان مدرسه و والدین مقرراتی را ایجاد میکنند ولی خودشان از آن پیروی نمیکنند. این عمل باعث میشود که اعتبار قوانین و مقررات انضباطی در نزد دانشآموزان سست و بیارزش شود. دیگر اینکه گاهی هم اولیای خانه و مدرسه دانشآموزان را مم به اجرای قوانین و مقررات میکنند ولی اصلاً توجهی به اجرا و یا اجرا نشدن آن ندارند. در مقابل این بیتفاوتی و بیتوجهی والدین و اولیای مدرسه، دانشآموز نمیداند وظیفهاش در مقابل قوانیت و مقررات چیست و در واقع مدرسه از او چه انتظاری دارد و چه رفتاری را باید انجام دهد. این ناآگاهی و سردرگمی نسبت به قوانین و مقررات باعث میشود زمینه بیانضباطی و نافرمانی در دانشآموزان فراهم شود.
▪ به حریم شخصی دانشآموزان: یکی از مهمترین عوامل در بیانضباطی دانشآموزان این است که عواطف، احساسات و به طور کلی شخصیت آنها مورد بیتوجهی،غفلت و تحقیر قرار گیرد. اگر معلمی دانشآموز را بیعرضه، کمهوش، تنبل و ناتوان بداند و به همین عناوین هم او را صدا بزند، دانشآموز به ناتوانی خود شک میکند، به تدریج و به او تلقین میشود که نمیتواند در فعالیتهای کلاسی و انجام تکالیف درسی موفق شود. لذا این خود پندارهی منفی سبب میشود که دانشآموز از فعالیت و کوشش دست بردارد و خود را شکست خورده، ناامید، ناتوان و سربار دیگران تصور کند. تعداد زیادی از دانشآموزان، هنگامی که عزت و حرمتشان در مدرسه و بخصوص در کلاس درس شکسته میشود، سعی میکنند به هر نحوی، حتی با از دست دادن درس و مدرسه و درگیری با معلم، و سایر دانشآموزان، از حرمت، غرور و حیثیت خود دفاع کنند و بدین وسیله قوانین و مقررات مدرسه و کلاس درس را نادیده میگیرند و بیانضباطی و شرارتهای خود را کاملاً آشکار میکنند.
● راهکارهایی برای جلوگیری از وقوع مسائل و مشکلات انضباطی در مدارس
▪ برنامه مناسبی برای جلوگیری از وقوع بیانضباطیهای دانشآموزان و اطلاع از رفتار آنها طراحی شود.
▪ شرکت دادن دانشآموزان در برنامههای انضباطی و روشن کردن قوانین، مقررات و انتظارات مدرسه از آنها.
▪ روشهــای تــدریــس و آموزشهای معلم باید با تواناییها، استعـداد و تـفـاوتهـای فردی دانشآموزان متناسب باشد و از بکارگیری روشهای یکنواخت، خستهکننده و بیحاصل احتراز کند.
▪ دانشآموزان معمولاً دارای مسائل و مشکلات جسمی، روحی، اجتماعی و عاطفی مختلفی هستند،که بیتوجهی به آنها موجب آزردگی و احتمال بروز مسائل و مشکلات انضباطی در آنان میشود.
▪ همان طوری که انتظارات بالای معلم از دانشآموزان موجب ناکامی آنها میشود، انتظارات پایین معلم نیز موجبات ملالت، بیزاری و بیحوصلگی آنان از درس، معلم و مدرسه را فراهم میکند.
▪ معمولاً بیتوجهی به درس معلم، برهم زدن کلاس، بازیگوشی دانشآموز، دفاعی است که او در مقابل شکست، تحقیر و یا به منظور اظهار وجود، ابراز میدارد. بنابراین باید به آنچه که دانشآموزان احساس یا فکر میکنند، خوب گوش فرا داد در توان خواستهای معقول و منطقی آنها را برآورده کرد.
▪ هنگامی که دانشآموزان احساس ترس، اضطراب، خشم و غیره میکنند، بیشتر مرتکب سوءرفتار و بیانضباطی میشوند.
▪ معلمانی که دانشآموزان خود را درک میکنند و به حرفهای آنها توجه دارند، خیلی راحتتر و بهتر میتوانند با شاگردان رابطه عاطفی و دوستانه برقرار کنند که در نتیجه از بسیاری از مشکلات، شیطنتها و بیانضباطیهای آنها جلوگیری خواهد شد.
▪ استفاده از روشهای تدریس یـکنواخـت، مـوجـب بـیتـوجهی دانشآموزان به درس، به هم خوردن موقعیت یادگیری و ایجاد شلوغی و بینظمی در کلاس خواهد شد.
▪ بـرای اوقــات فـراغـت دانشآموزان در مدرسه و کلاس درس باید برنامهریزی کرد تا از بروز مسائل و مشکلات انضباطی آنها جلوگیری شود.
▪ در تهیه و تنظیم قوانین و مقررات انضباطی، مسئولان مدرسه باید از شاگردان خود به عنوان یک طرف م استفاده کنند. زیرا طرح و تدوین مقررات انضباطی با شرکت دانشآموزان بسیار بهتر از مقررات تحمیلی و یک جانبه خواهد بود و همکاری و مساعدت دانشآموزان را بیشتر جلب خواهد کرد.
▪ هنگامیکه قوانین و مقررات انضباطی خاصی در مدرسه برقرار میشود، باید تمامی شاگردان را مم به اطاعت از آن کرد. در صورت رعایت نکردن یا نقض قوانین نه فقط نباید هیچگونه عذر و بهانهای را از فرد خاطی پذیرفت، بلکه باید او را وادار کرد تا نتایج و پیامدهای مربوط به آن را نیز تحمل کند.
زیـرا قـبول عـذر و بهانههای دانشآموزان،دروغپردازی، عدم احساس مسئولیت، زیر پا گذاشتنه قوانین و بسیاری دیگر از بیانضباطیها را اشاعه میدهد.
▪ در برخورد با دانشآموزان بـایـد از تـقویتکنـندههـایـی مانند نوازش، دست دادن با آنها، دست به شانة آنها زدن، خواندن نام کوچک آنان و غیره استفاده شود. زیرا رفتار و برخورد صمیمانه با دانشآموزان تا حدود بسیار زیادی از بیانضباطی و شرارت آنها میکاهد. البته باید احتیاط کرد، تا جنبة سوءتفاهم و سوءاستفاده پیش نیاید.
▪ از دخــالــت زیــاد در زندگی خصوصی و شخصی دانشآموزان، که در حیطه اختیار دسـتاندرکارانآموزش و پرورش نیست، باید خودداری شود. زیرا این کار موجب تشنج، عصبانیت و حساسیتهایی در آنها میشود.
▪ برقراری انضباط از راه تنبیه، پیامدهایی نظیر مقاومت، بیاعتنایی، یاغیگری، عصیان، منفیبافی، شورش، تملقگویی، لجبازی، کنارهگیری، و فرار از زندگی دانشآموز را به دنبال خواهد داشت.
▪ مقررات و قوانین انضباطی تنظیم شده باید با توانایی، رشد، مـشخصات و سن دانشآموزان، تناسب داشته باشد.
▪ مقرراتی که در مدرسه وضع میشود، باید برای تمامی دانشآموزان و مسئولان و در هر زمان مورد احترام باشد، در غیر این صورت دانشآموزان نسبت به مدرسه و مقررات آن، بدبین و بیاعتماد میشوند.
▪ تــردیـدی نـیست که دانشآموزان باید برای رفتار پسندیده و پیشرفت تحصیلی خود مورد تشویق قرار گیرند و رفتار ناپسند آنها هم به نحوی، ضعیف و خاموش شود.
▪ متأسفانه دیده شده است از آنجا که دانشآموزان خوب و منضبط برای معلم مشکلی ایجاد نمیکنند، معمولاً مورد بیمهری و بیتوجهی قرار میگیرند. برعکس دانشآموزان ناسازگار و بیانضباط، چه از طریق مثبت و چه از طریق منفی بیشتر مورد توجه معلم و مسئولان مدرسه قرار میگیرند. این کار باعث میشود دانشآموزان خوب و با انضباط نیز به تدریج دلسرد و بیتفاوت شوند و ممکن است که دست به بیانضباطی و کارهای نامعقول بزنند.
▪ تشویق و تنبیه معلم و مسئولان مدرسه باید به موقع و با رفتار دانشآموزان متناسب باشد، تا مفید و مؤثر واقع شود.
▪ مسئولان مدارس و معلمان باید با دادن حق تصمیمگیری و اظهارنظر به دانشآموزان، روح اعتماد به نفس، خوشبینی، استقلالطلبی و مسئولیتپذیری را در آنها بوجود آورند.
درباره این سایت