سوم اردیبهشت سال 1339 ه .ش در یک خانواده مذهبی در روستای "ترکمن پور" بستان آباد چشم به جهان گشود او دومین فرزند بود یک خواهرداشت وتنها فرزند پسر خانواده بود. دوران کودکی را با شیطنت های کودکانه وتیز هوشی سپری کرد .
در مهر ماه سال 1346 در دبستان قانع واقع در انتهای خیابان شهید محمد منتظری عزیز آباد ( مارالان سابق ) آغاز به تحصیل نمود و دوران راهنمائی را در مدرسه بدر به اتمام رساند.
تحصیلات متوسطه را نیز در دبیرستان 29 بهمن (فعلی ) آغاز کرد.مدتی از این دوران نگذشته بود که مبارزات انقلابی مردم ایران با حکومت شاه ,وارد مرحله جدیدی شد.
او در تمام مراحل مبارزات انقلاب بسیار فعال وکوشا بود ,در حالیکه هنوز 99 درصد از همکلاسی هایش از انقلاب ومبارزات گروهای انقلابی بی خبر بودند, او فعالیتهای خود را در راه پیروزی انقلاب شروع نمود .
با حضور دائم در مساجد و جلسات مذهبی همچون انجمن اسلامی تبریز دیگران را هم به فعالیت در راه پیروزی انقلاب تشویق می کرد.
همزمان با شعله ور تر شدن آتش قهر مردم ایران بر علیه ظلم وستم شاه خائن, او نیز به فعالیتهای خود افزود . قبل از فرا رسیدن واقعه 29 بهمن تبریز او از آن واقعه باخبر بود .این بار نوبت تعطیلی مدارس رسیده بود .تمام مدارس ایران رو به بسته شدن بودند.
اعراضات وتظاهرات مردم بر علیه حکومت پهلوی به خیابانها کشیده شد . در یکی از روزهای تظاهرات در مقابل دانشگاه تبریز سنگی از طرف نیروهای رژیم شاه به چشم وی اصابت می کند و چشم او از حالت عادی خارج می شود اما او این موضوع را از خانواده خود پنهان می کند .
انقلاب اسلامی به پیروزی رسیدواوبه تحصیل خود ادامه داد تا با موفقیت دوره دبیرستان را به پایان رساند .بعد از آن به فعالیتهای پرداخت و در رومه جمهوری اسلامی و رومه ها ی دیگر به فعالیت پرداخت.چیزی از پیروزی انقلاب اسلامی نگذشته بود که توطئه های ضدانقلاب ودشمنان داخلی وخارجی شروع شد.
اختشاش وناآرامی هایی که توسط حزب خلق مسلمان جنایتکار در آذربایجان انجام شد ,آغاز این حرکتها بود. حبیب مثل همیشه با فعالیت خود از آگاه نمودن گرفته تا درگیری های فیزیکی, همراه با امت حزب الله ونهادهای انقلاب تلا زیادی در خنثی سازی این توطئه حزب خلق مسلمان انجام داد .
بعد از چندی او پا به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گذاشت وعضو سپاه شد.
همیشه سفارش می کرد:
"
عزیزان سعی کنید در برابر مشکلات صبر و استقامت وتقوا را پیشه خود سازید و به مبارزه با نفس بپردازیدکه به فرموده پیامبر(ص) این عمل جهاد اکبر است."
او پس از ورود به سپاه به مناطق بحران زده وجنگی رفت .هرجا می دید دستاوردهای انقلاب در معرض خطر قرار دارند,پیش قدم می شد وبا جانفشانی هرآنچه در توان داشت را به کار می گرفت تا به دفع خطر بپردازد. جبهه های غرب ,جنوب وجای جای مرزهای ایران بزرگ شاهد مجاهدات بی نظیر اوست.
روز اول که حبیب پاشایی وارد جنگ شد یک رزمنده عادی بود اما طولی نکشید که او پست های فرماندهی را یک به یک طی کرد تا به فرماندهی محور عملیاتی تیپ سوم لشکرمکانیزه31عاشورا رسید.
سال 1361 وعملیات مسلم ابن عقیل (ع)نقطه پایانی بود بر حیات زمینی این سردار ملی ,او در این عملیات به شهادت رسید وپیکر پاکش در22خرداد 1386 توسط جستجوگران نور شناسایی وبه تبریز منتقل شد تا در وادی رحمت این شهر قهرمان در کنار همرزمان دیگرش آرام بگیرد ونشانه ای باشد تا آیندگان راه راست را بشناسند


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها